دینادینا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

دردونه ما دینا

بدون عنوان

دخترم گاهی اوقات ارزو میکنیم ای کاش فرصت دیگری داشتیم تا دوباره از نو اغاز کنیم. فرصتی دیگرتا اشتباهاتمان را جبران کنیم و شکستهایمان را به پیروزی تبدیل کنیم. برای یک شروع دیگر به زمان خاصی نیاز نیست.تنها کافیست که به درستی بخواهیوازصمیم قلبتلاش کنی. برای کمی بهتر زندگی کردن. برای همیشه بخشنده بودن. برای افزودن کمی نور افتاب به دنیایی کهدر ان زندگی میکنیم. هرگزدست از امید برندار! فکر نکن که رشته کارها دست تو نیست. همیشه فردایی هست و بطور حتم فرصتی دیگر. برای شروعی دیگر.  
22 مهر 1391

بدون عنوان

دخترم 29 اردیبهشت 91 با چای روی شکمت سوخت.چه شب بدی بود به خاطر یک لحظه غفلت دخترم چقدر عذاب کشیدی.امیدوار مارو ببخشی.خدارو شکر جای سوختی نموند.ولی تو خیلی اذیت کردی.شب اول تا صبح بالای سرت بیدار بودم.روز بعدش همش نق میزدی و گریه میکردی.دعا میکنم خدا همه ی بچه ها رو سالم نگه داره      ...
22 مهر 1391

بدون عنوان

دختر گلم 24 ابان90 با تکیه به جایی ایستاد.2اذر ماه 90 دو قدم برداشت.24 اذر 90 راه افتاد خیلی قشنگ راه میرتی مثل پنگوین ...
21 مهر 1391

بدون عنوان

عزیز دلم به هیچکس به عنوان زیر دست نگاه نکن شاید نزد خدا او با ارزش تر از تو باشد همیشه کسانی که بدون قید وشرط خدا را دوست دارند دوست بدار به جای تنفر عشق را انتخاب کن.  
18 مهر 1391

بدون عنوان

دخترم وقتی عصبانی میشی خدا را به خاطر بیار و این که چقدر زندگی کوتاه و بی ارزش خواهد بود.اگر ان را با عصبانیت تلف کنی.
18 مهر 1391