دینادینا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 19 روز سن داره

دردونه ما دینا

خونه خاله پروین

یک سری عکسا رو وقت نکردم بذارم الان برات میذارم عزیز دلم.   این عکسارو خونه خاله پروین که رفته بودیم انداختم تقریبا اوایل تابستون بود.با شاینا.     امان از دست تو و شاینا وقتی با هم هستید زلزله میشه.ببین شاینا بین زمین و آسمون گیر کرده.میخواد     از تخت نازنین  و  مهلا بره بالا.     حالا نوبت دیناست ولی دختر من برزگ شده گیر نمیکنه       الهی دورت بگردم نکمی من     ...
26 مرداد 1392

وسایلی بابا خریده

سلام دختر خوشگلم.بهت قول داده بودم عکس وسایلی که بابا توی این یکماهه برات خریده رو بذارم تا بفهمی چه بابای مهربونی داری و چقدر دوست داره.     وای دینا همش میگی برم مدرسه خیلی دوست داری بری مدرسه بابا هم برات کیف خریده.خدا وقتی خواستی بری مدرسه هم انقدر ذوق داشته باشی     نمیدونی چقدر برای این دو تا کیف چقدر ذوق کردی فدات بشم.فکر میکردی میخوای بری مدرسه.تا چندر روز صبح ها که از خواب بیدار میشدی میگفتی: وای مامان مسسه نلفتم(وای مامان مدرسه نرفتم)البته میزدی به صورتت و میگفتی.   ...
13 مرداد 1392

خمیر بازی

دینا جان بابا برات خمیر بازی خریده.البته بابا تو این چند وقته کلی برات خرید کرده که بعدا عکسشو میذارم.مامانی با خمیر بازی تورو شکل دلقک کرده.البته زود برداشتیم وصورتتو شستم.     ...
3 مرداد 1392

عمو پورنگ

سلام دردونه مامان فدات بشم الهی.دیشب با مان جون و خاله پروین اینا وخاله شهلا اینا و دایی علی اینا و... همگی با هم  رفتیم پارک خیلی خوش گذشت پیتزا خریدیم بردیم اونجا خوردیم توام که عاشق فست فود کلی خوشحال بودی.وقتی اونجا نشستیم فهمیدیم عمو پورنگ و امیر محمد اونجا برنامه دارن تو و شاینا هم که عاشق برنامه عمو پورنگ خیلی ذوق کردین رفتیم و برنامه شون و دیدیم.خیلی قشنگ بود .عکس هم انداختم ولی اصلا کیفیت نداره هم خیلی شلوغ بود هم فاصله زیاد بود.ولی بازم برای یادگاری خوبه.     دینا رو دوش دایی علی     دینا مهلا(دختر خاله اش)       دینا و نازنین...
3 مرداد 1392

دینا و مامانی

سلام گل قشنگم.دینا جونم چند پیش برای اولین بار پیش من نخوابیدی .رفتی خونه مامانی و اونجا موندی به من گفتی مامان برو من میخوام بخوابم پیش مامانی. من رفتم خونه تو شب اونجا خوابیدی.مامانی میگفت اصلا اذیت نکردی و خوابیدی.شاید چون خونشون طبقه پایین ماست گریه نکردی. ...
2 مرداد 1392

با امیر سام

سلام گل قشنگم.قربونت برم مامانی.دیروز رفتیم خونه دوستم مریم.یک پسر ناز به اسم امیر سام داره کلی با هم بازی کردین خیلی شیطونی کردین. عکساتون رو میذارم     ببین چه نازی کردی برای امیر سام     ...
24 خرداد 1392