دینادینا، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره

دردونه ما دینا

تینکر بل

عزیز دل مامان تازگیا عاشق کارتون تینکر بل شدی .همش میگی مامان پواز میکنه بذار.منم خیلی دوسش دارم خیلی کارتون قشنگیه.   ...
5 خرداد 1392

دینا و شاینا

  فقط بالای یخچال نرفته بودین که پیمان شما رو گذاشت اونجاولی نمیدونم چه عجب شما دو تا بالاخره از یکجا ترسیدین.   ...
5 خرداد 1392

گوش سوراخ کردن

دختر عزیزم 5شنبه یعنی 24 اسفند 91 گوشتو سوراخ کردیم.واییییییییییییییییی که چقدر گریه کردی.تا آخر شب بهونه میگرفتی دیگه کلافه شده بودیم.گفتم عجب اشتباهی کردم گوشتو سوراخ کردم.خیلی اذیت کردی خیلی.گفتم دیر تر سوراخ کنم تا بزرگتر بشی  آرومتر بشی کمتر اذیت کنی ولی فایده نداشت بدتر شد.عوض خیلی ماه شدی حالا شدی یه خانم کامل.قربونت برم.   ...
5 خرداد 1392

دوچرخه خریدیم

سلام گل قشنگم.اون هفته با عمه و مامان جون رفتیم برات دوچرخه خریدیم.دیگه از سه چرخه ات خسته   شده بودی.میگفتی (دو خخه گمز میخوام) دوچرخه قرمز میخوام.ولی از این مدل دوچرخه برات خریدیم   قرمز نداشت ما هم مجبور شدیم سبز و زرد بخریم شما هم راضی شدی و دیگه چیزی نگفتی.ولی انگار   دنیا رو بهت داده بودن از بس خوشالی کردی و ذوق کردی.ما از ترس اینکه ببریمش توی پارک و دیگه   نذاری بیام خونه بهت گفتیم اگه بریم پارک کثیف میشه دیگه حالا خودت نمیذاری با دوچرخه بریم پارک.   اینم عکس دوچرخه ات   یه کم برای تو بزرگه ولی پاهات میرسه و پا میزنی میری     اینم سه چرخه ات ...
5 خرداد 1392

رنگ قرمز

سلام مامانی از توی رنگها چند وقته رنگ قرمز رو یاد گرفتی هرچی میخوایم برات بخریم میگی مامان گمزو میخوام (مامان قرمزو میخوام) قربونت برم من.انقدر بامزه میگی که میخوام بخورمت.رنگ قرمز و تازگیا سبز وآبی هم یاد گرفتی. ...
25 ارديبهشت 1392

مریضی مامان

سلام گل قشنگم.مامان مریض شده بود. افت فشار داشتم دو بار رفتم زیر سرم.به تو گل دخترم خیلی سخت گذشت همش میخواستی با هم بازی کنیم ولی من حال نداشتم.آخر شب که میخواستیم بخوابیم من و بغل کردی و گفتی" خدایا مامانمو دیده مییض نتن" (خدایا مامانمو دیگه مریض نکن)الهی من فدات بشم که اونروز انقدر اذیت شدی. خدایا همه مامانا رو برای بچه ها سالم نگه دار.آمین ...
20 ارديبهشت 1392

سفره هفت سین92

اینم سفره هفت سین ما.سال تحویل ساعت14 و 31 دقیقه و 56 ثانیه بود.با آرزوی سالی خوش برای همه.     دردونه مامان عیدت مبارک     سبزه و نقشهای روی سفاله رو بابا رنگ کرد.من که خیلی خوشم اومد. تا سال تحویل بشه دینا خانم سنجدهارو یکی یکی خورد.دوباره سنجد گذاشتم. الهی من فدات بشم عینکتو برعکس زدی کلی هم ذوق میکردی     ...
9 ارديبهشت 1392