دینادینا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه و 7 روز سن داره

دردونه ما دینا

از شیر گرفتن دینا

1391/9/25 22:19
نویسنده : محیا
293 بازدید
اشتراک گذاری

از 21 آذر 91 دیگه به دینا شیر ندادم.چقدر من استرس داشتم برای از شیر گرفتن دینا.

صبح رفتیم خونه بابا جون(بابای مامان)اونجا چسب برق زدم روی سینه هام تا ظهر طرفش نیومدی سرگرم بازی بودی موقع خواب اومدی دیدی اوف شده یه کم ترسیدی بعد زدی زیر گریه یه کم گریه کردی که پیمان بردت توی کوچه بغلت کرد خوابیدی اومد خونه .وقتی بیدار شدی یه کم نق زدی ولی زود یادت رفت مشغول بازی شدی.آخر شب که اومدیم خونه موقع خواب دوباره اومدی سراغش که دیدی هنوز اوف بازم یه کم نق نق کردی بغلت کردم راهت بردم.آروم شدی و خوابیدی.شب هم 2 یا 3 بار بیدار شدی نق نق کردی اصلا گریه نکردی آب بهت دادم خوردی خوابیدی.فردا صبح هم  یکی دو بار اومدی سراغش ولی گریه نکردی.الهی مامان فدات بشم که منو اذیت نکردی.هم از پوشک گرفتن و هم از شیر گرفتن خانم بودی.

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

هیراد و عمه لیلاش
25 آذر 91 22:44
سلام به دوست جونی عزیزم
یه خواهش کوچولو از شما دارم
من در مسابقه سوگواره محرم اتلیه سها شرکت کردم
ممنون میشم که به عکس من رای 5 امتیازی بدید
لطفا به وبلاگم بیایید ادرس مسابقه لینک در قسمت پست ثابت میباشد
قول میدم ٣٠ ثانیه بیشتر از وقت نازنینتونو نگیره
منتظرکمکتون هستم
راستی اگر قبلا به کوچولوی دیگه ای رای دادید میتونید دوباره برید و به هیراد جون رای بدید




سلام عمه لیلا من شرکت کردم به هیراد جونم 5 دادم
هیراد و عمه لیلاش
26 آذر 91 22:08
عزیزم ممنون از لطفت
دخملی نازی داری خدا حفظش کنه



مرسی عمه جون خدا شیرشاه شما هن حفظ کنه
مامان علی مرتضی
4 دی 91 20:54
سلام دوست عزیز این قسمتو خوندم ولی من همه جا خوندم ک کم کم باید بچه رو از شیر گرفت تارو براتون نگه اثر بدی روش نزاره وراحت تر شیر بر بشه بازهم ممنون ک وقت گذاشتین وبهم جواب دادین خدا محیا جان رو براتون نگه داره


سلام عزیزم.من فقط نظرمو گفتم و دینا من و اذیت نکرد با این روش که من از شیر گرفتم.خانمی اسم من محیاست و اسم دخترم دینا.