دینادینا، تا این لحظه: 13 سال و 4 ماه سن داره

دردونه ما دینا

کمک مامان

سلام گل قشنگم.مامان فدات بشه ببین کابینت خالی کردی مثلا تمیز کنی همه رو چیدی روی میز تلویزیون.قربونت برم.     ...
16 خرداد 1392

بازی وبلاگی

یه بازی وبلاگیه دیگه و دعوت از سه دوست خوبم.از عمه لیلا جون ممنونم که من رو به این بازی دعوت کرد. 1.مامان ساینا جون 2.مامان شایان جون 3.مامان دینا جون   1.بزرگترین ترس زندگیتان؟ از دست دادن عزیزانم.همیشه از این خیلی میترسم.طاقت ندارم 2.اگر 24 ساعت نامریی می شدید چکار میکردید؟ همه جا سرک میکشیدم 3. اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزو با تعداد 5 تا 12 حرف را داشته باشه اون آرزو چیه؟ ظهور امام زمان.   4.از میون سگ و اسب و پلنگ و گربه و عقاب کدوم رو دوست داری؟ اسب     5.کارتون مورد علاقه کودکی؟ من خیلی اهل کارتون نبودم ولی خاله ریزه&nbs...
16 خرداد 1392

تینکر بل

عزیز دل مامان تازگیا عاشق کارتون تینکر بل شدی .همش میگی مامان پواز میکنه بذار.منم خیلی دوسش دارم خیلی کارتون قشنگیه.   ...
5 خرداد 1392

دینا و شاینا

  فقط بالای یخچال نرفته بودین که پیمان شما رو گذاشت اونجاولی نمیدونم چه عجب شما دو تا بالاخره از یکجا ترسیدین.   ...
5 خرداد 1392

گوش سوراخ کردن

دختر عزیزم 5شنبه یعنی 24 اسفند 91 گوشتو سوراخ کردیم.واییییییییییییییییی که چقدر گریه کردی.تا آخر شب بهونه میگرفتی دیگه کلافه شده بودیم.گفتم عجب اشتباهی کردم گوشتو سوراخ کردم.خیلی اذیت کردی خیلی.گفتم دیر تر سوراخ کنم تا بزرگتر بشی  آرومتر بشی کمتر اذیت کنی ولی فایده نداشت بدتر شد.عوض خیلی ماه شدی حالا شدی یه خانم کامل.قربونت برم.   ...
5 خرداد 1392

دوچرخه خریدیم

سلام گل قشنگم.اون هفته با عمه و مامان جون رفتیم برات دوچرخه خریدیم.دیگه از سه چرخه ات خسته   شده بودی.میگفتی (دو خخه گمز میخوام) دوچرخه قرمز میخوام.ولی از این مدل دوچرخه برات خریدیم   قرمز نداشت ما هم مجبور شدیم سبز و زرد بخریم شما هم راضی شدی و دیگه چیزی نگفتی.ولی انگار   دنیا رو بهت داده بودن از بس خوشالی کردی و ذوق کردی.ما از ترس اینکه ببریمش توی پارک و دیگه   نذاری بیام خونه بهت گفتیم اگه بریم پارک کثیف میشه دیگه حالا خودت نمیذاری با دوچرخه بریم پارک.   اینم عکس دوچرخه ات   یه کم برای تو بزرگه ولی پاهات میرسه و پا میزنی میری     اینم سه چرخه ات ...
5 خرداد 1392

رنگ قرمز

سلام مامانی از توی رنگها چند وقته رنگ قرمز رو یاد گرفتی هرچی میخوایم برات بخریم میگی مامان گمزو میخوام (مامان قرمزو میخوام) قربونت برم من.انقدر بامزه میگی که میخوام بخورمت.رنگ قرمز و تازگیا سبز وآبی هم یاد گرفتی. ...
25 ارديبهشت 1392